با سلامترم یک ارشدم و استادم چون خودش درگیر کارهای...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 23 ساله )

با سلام
ترم یک ارشدم و استادم چون خودش درگیر کارهای پژوهشی بود جوابگوی سوالاتم نبود و یکی از دانشجوهای دکتری که زبده بود را به من معرفی کرد
من چندبار ایشون رو حضوری دیدم و بعد شمارشون رو گرفتم و هروقت سوالی داشتم اس ام اسی میپرسیدم منتها ایشون دفعه های اول نیم ساعت رفته رفته تا هفت ساعت طول میکشید تا جواب اس ام اس بدن برا من خیلی سوال پیش اومده بود و ازشون پرسیدم که اگه راغب به جواب دادن نیستین و من مزاحمتون هستم رک و راست بگین ولی ایشون همون موقع جواب دادن که نه چه زحمتی من گوشیم سایلنته گفتم یعنی شما تا 7ساعت گوشیتون رو چک نمیکنین مگه تو خوابگاه چکار میکنین ایشون جواب دادن بیلیارد و شطرنج...و گفتم از رو کنجکاوی میگم شاید 2تا خط دارین ایشونم گفتن این کنجکاویا رو تو درسات بکن.
من خیلی بهم برخورد بهشون گفتم. ایشونم گفتن شبتون بخیر ولی من عصبانی تر شدم گفتم برا خودم متاسفم اگه شما رو استاد معرفی نکرده بودن هیچوقت با ادمی مثه شما حرف نمیزدم الانم اخرین لطف رو بکن ی نفر دیگه رو بهم معرفی کنین تا جواب سوالام رو بگیرم ...
ایشون جوابی ندادن.
صبح برا داداشم توضیح دادم گفت اشتباه از تو بوده دوست نداشته جواب بده خلاصه منم اس ام اس دادم ببخشید و دو روز هرچی اس ام اس و زنگ زدم جواب نداد منم گفتم من برام دیگه مهم نیست من رو ببخشید ولی جواب سوالای درسیم مهمه.بازم جواب نداد
فرداش رفتم دم در کلاسش توضیح بدم گفت وقت ندارم و شما مزاحمم هستین و رفتش. منم خیلی ناراحت شدم اس دادم که خیلی به من بی احترامی کردین ومن رو خورد کردین...
ده روز بعدش اس ام اس دادم
بهشون اس ام اس دادم متنش این بود،
برای رفتار اشتباهم معذرت میخام قبول دارم پرتوقعی کردم ولی قصد مزاحمت نداشتم البته این نظر شماست و نظرتون برای خودتون محترمه.بهر حال برای رفتار اشتباهم معذرت میخام جرات نکردم حضورا بیام و معذرت خواهی کنم براتون ارزوی موفقیت میکنم.
ولی ایشون بازم جواب ندادن
یک هفته بعدش بهشون گفتم که این بار برا اخرین بار معذرت خواهی میکنم
دیگه دیدم جواب ندادن تصمیم گرفتم از دانشجوی دیگه کمک بخام
یکی از دانشجوهای دیگه که با اون اقا همکلاسی اند صحبت کردم و ایشون هم بخوبی من رو راهنمایی میکنن البته دیگه برام تجربه شده و اگه سوالی داشته باشم حضورا میپرسم خب ولی من یه مشکل دارم تابحال دو بار که داشتم از ایشون سوال میپرسیدم اون اقای قبلی رو هم دیدم ولی به روی خودم نیاوردم ولی امروز رفته بودم اتاق استادمون سوالام رو بپرسم ایشونم بودن من به استادمون سلام کردم اوشونم برگشتن نگاه کردن تا اومدم بهشون سلام کنم روش رو برگردوند با استادمون صحبت کرد.منم کلا دیگ عصبی شدم سرم پایین انداختم تا کارشون رو انجام دادن رفتن.البته انقد از مقاله هایی که کار کرده و این که میخان بهش اینترم کلاس بدن که تدریس کنه حرف زد به قول معروف خودی نشون داد تا رفت
این دانشجویی که الان سوالام رو میپرسم هم خیلی بارشه و مقاله هم کار کرده از این بابت دیگه به راهنماییهای اون دانشجوی قبلی نیاز ندارم
حس میکنم کارهاش بچگانه است اخه یه خانم دیگه اومده بودن برا مقاله داشتن از استاد سوال میپرسیدن بعد اون اقا وایستاده بود شروع کرد به تظهار نظر کردن میگفت من روی این مقاله کار کردم استادم کلی تعریفشون دادن خودش به اون خانم راهنمایی میکرد فلان کتاب رو بخونیین سر فلان کلاسا برین حالا چی اون خانمه که ظاهر کاملا مذهبی داشت هم خیلی سرسنگین جواب میداد خلاصه اون اقا خیلی هم ضایع شدن
راستی درمورد رفتارشون نگفتم یه لحظه می نشستن چند دقیقه وامیستادن دستاشون رو تو هم قلاب کرده بودن روی میز استاد قرار داده بودن خودشونم خم شده بودن کلید تو دستشون رو بالا و پایین میکردن یا با گوشیشون کار میکردن انقد محکم با دکمه ی گوشیشون کار میکردن که من صدای دکمه ها رو میشنیدم کلا خیلی عصبی بودن یه بارم از اتاق بیرون رفتن و دوباره برگشتن من سعی میکردم تو دیدشون قرار نگیرم اخه منم خیلی عصبی شده بودم ولی ایشون باز جوری وامیستادن که نیم نگاه به من داشتن .
من عصبانیتشون رو شدیدا درک میکنم خیلی عصبانیتر از اون روزی بودن که رفتم باهاشون حرف زدم
دوست دارم کدورت رفع بشه
چه رفتاری باید داشته باشم؟ اگه ایشون رو دیدم بی تفاوت باشم؟
خواهش میکنم زود جواب بدین
باتشکر

مشاور (خانم مریم مردانی)